باغ مخفیِ جامعه‌شناسی

دفاع از اصلاح اجتماعی در بستر جامعه‌‌ی آمریکا

● نویسنده: کلارنس سی.شولتز
● مترجم: شیرین کریمی
● زمان مطالعه: ۸ دقیقه

***

کلارنس سی.شولتز، معلم جامعه‌شناسی اهل ایالت تگزاس، جستارِ «باغِ مخفی جامعه‌شناسی» را در سال 1995 میلادی نوشته است، از آن سال‌ها به بعد جامعه‌شناسی سناریوهای کم و کمتری برای اصلاح اجتماعی رادیکال در چنته داشته و نسبت به دهه‌های شصت و هفتاد و هشتاد میلادی شکوه و درخشندگی‌اش رو به افول گذارده و آغاز به از دست دادن جاذبۀ سیاسی خود کرده بود. نویسنده با مروری بر تحولات جامعۀ آمریکا در اواخر قرن بیستم از اصلاح اجتماعی دفاع می‌کند و بر استفادۀ عملی از داده‌های انبار جامعه‌شناختی در زندگی روزمره تأکید می‌کند. لازم است اشاره کنم این جستار برای دانش‌آموزانی که تمایل دارند از رشتۀ جامعه‌شناسی شناخت بیشتری به دست آورند و برای دانشجویان سال‌های ابتدایی جامعه‌شناسی مناسب است.

***

در سال 1909 میلادی داستان «باغ مخفی» برای اولین بار در مجله‌ای آمریکایی منتشر شد، این داستان اکنون تبدیل به بخشی از ادبیات کلاسیک کودکان شده است. «باغ مخفی» نوشتۀ فرانسیس بِرْنِت، مهاجر انگلیسی‌تبار به ایالات متحد آمریکا، داستان دختر یتیمی به اسم مری لنوکس را روایت می‌کند که نزد دایی ثروتمندش به املاک ییلاقی انگلیسی فرستاده می‌شود. ده سال پیش از ورود مری، در باغ رُزی که میان املاک بود برای همسر جوان و باردار دائیِ مری حادثۀ عجیبی رخ می‌دهد. این حادثه باعث به دنیا آمدن زودهنگام پسرشان می‌شود و مادر هنگام زایمان از دنیا می‌رود. دایی با قلبی سرشار از غم و اندوه دستور می‌دهد درب باغ را ببندند و آن را مهر و موم کنند. او پسرِ تازه به دنیا آمده در این تراژدی را از خود می‌راند و حضور او را به قسمت دوری در عمارت بزرگی که در آن زندگی می‌کنند محدود می‌سازد. هنگامی که مری وارد می‌شود گیاهان و درختان باغ بیش از حد رشد کرده‌اند و درب باغ زیر دیواری از گیاهان رونده پنهان ‌شده است. از این رو باغ تبدیل به «باغ مخفی» ‌شده است و پسر دایی مری، پسرِ رانده شده، تبدیل به بیمار عاطفی زمین‌گیری ‌شده است که با خشم و کج‌خلقی و تشنج خدمتکارانی که برای مراقبت از او به کار گرفته شده‌اند را اداره می‌کند. ادامۀ داستان از این قرار است که مری چطور باغ مخفی و پسر دایی‌اش را پیدا می‌کند و چطور آنها با یکدیگر باغ را از نو می‌سازند. آنها با انجام این کار می‌آموزند که چگونه می‌توانند با تلاش برای بهبود محیط زندگی‌شان کیفیت زندگی خودشان و زندگی دیگران را بهبود ببخشند. به گمان من در این داستان تشبیهاتی وجود دارد که در تاریخ فعالیت جامعه‌شناختی از زمان آغاز آن در اولین دپارتمان جامعه‌شناسی در دانشگاه شیکاگو در سال 1893 نیز یافت می‌شود.

«مکتب جامعه‌شناسی شیکاگو»، همان‌گونه که شناخته شده است، مسیر مطالعۀ جامعه‌شناختی در بسیاری از دیگر کشورها را تا پنجاه سال بعد تعیین کرد. تأکید این مکتب بر روی «مسائل اجتماعی» بود. بی‌شک توجه به مسائل اجتماعی بازتاب جریان‌های تاریخی عمدۀ دوران بود، جریان‌هایی همچون از میان رفتن مرزها، افزایش صنعتی‌شدن و رشد شهرنشینیِ اجاره‌نشینی و زاغه‌نشینی، جنبش‌های حق رأی زنان، جنبش‌های میانه‌روی در مصرف مشروبات الکلی که منجر به برآمدن قانون ممنوعیت الکل در ایالات متحد و سرقت مسلحانه ‌شدند، رکود بزرگ اقتصادی و به دنبال آن برنامۀ نیو دیل، دو جنگ جهانی و تأثیر آنها بر روحیات و تعصبات محلی آمریکایی، مهاجرت عظیم از اروپای شرقی و جنوبی و به چالش کشیده شدن تسلط WASP (پروتستان‌های سفیدپوست آنگلوساکسون)، مهاجرت سیاه‌پوستان از جنوب به شمال و برخورد میان مدرنیست‌های خواهان اصلاحات فکری و بنیادگرایان خواهان حفظ وضع موجود در مسیحیت آمریکایی.

مادامی‌که جامعه‌شناسان در پی پیشرفت در تحقیقات‌شان در مورد قوانین طبیعی بودند، روش‌های سنّتی تحقیق بیش از پیش آنها را سرخورده و مأیوس می‌ساخت. تحقیقات کتابخانه‌ای، مطالعات موردی و مشاهدات مشارکتی به طور روزافزونی جای خود را به نظرسنجی‌ها و تحلیل‌های کمّی از داده‌های جمع‌آوری‌شده دادند.

پس اگر مجذوبانِ جامعه‌شناسی در آن روزگار به مسائل اجتماعی علاقمند شدند آیا جای شگفتی دارد؟ گمان نمی‌کنم. به علاوه،  دانشجویان جامعه‌شناسی تا میانۀ قرن بیستم با تعهد داشتن به دست‌کم سه باور اصلی که از ریشه‌های اروپاییِ جامعه‌شناسیِ آمریکایی برگرفته شده بودند تهییج می‌شدند. این سه عبارت بودند از: 1) باورداشتن به اینکه تغییر اجتماعی می‌تواند به پیشرفت اجتماعی منتهی بشود، یعنی بهبود هم در کیفیت مادی و هم در کیفیت غیرمادی زندگی انسان‌ها رخ دهد. 2) متعهد بودن به تلاش‌ در راستای اصلاحات اجتماعی به مثابه راهی برای تضمین پیشرفت اجتماعی. 3) باور داشتن به اینکه قوانین طبیعی بر رفتار اجتماعی حاکم است، می‌توان این قوانین را کشف کرد و آنها را در برنامه‌ریزی اجتماعی به کار گرفت تا بتوان به تغییرات اجتماعی در جامعه دست یافت.

مادامی‌که جامعه‌شناسان در پی پیشرفت در تحقیقات‌شان در مورد قوانین طبیعی بودند، روش‌های سنّتی تحقیق بیش از پیش آنها را سرخورده و مأیوس می‌ساخت. تحقیقات کتابخانه‌ای، مطالعات موردی و مشاهدات مشارکتی به طور روزافزونی جای خود را به نظرسنجی‌ها و تحلیل‌های کمّی از داده‌های جمع‌آوری‌شده دادند. بین سال‌های 1940 تا 1960 آنچه به نام روش علمی در تحلیل‌های آماری به کار گرفته می‌شد رویکرد تحقیقی مرجّح بود. تأکید بر تحقیقات علمی نگرانی‌هایی را در مورد عینیت به وجود آورد و در تعهد به ایدۀ جامعه‌شناسیِ عاری از ارزش بازتاب یافت. اصل دانش برای دانش، دست کم در جامعه‌شناسی آکادمیک، تبدیل به اصل راهنما شد.

اما جامعه‌شناسیِ عاری از ارزش بدین معنا نبود که جامعه‌شناسیِ آمریکایی از علاقه به اصلاح اجتماعی، تغییر اجتماعی و پیشرفت اجتماعی دست کشیده است. بلکه نزد اکثر جامعه‌شناسان بدین معنا بود که کنشگری اجتماعی متوقف شده و نزد برخی حتی سرکوب شده بود، با وجودِ این همچنان بر انتخاب موضوعات تحقیق و موضوعات برنامۀ آموزشیِ جامعه‌شناختی تأثیرگذار بود. از این رو طرفداری از اصلاح اجتماعی به نفع تغییر اجتماعی و پیشرفت اجتماعی تبدیل به «باغِ مخفیِ جامعه‌شناسی» شد. این شرایط تقریباً تا اواخر دهۀ 1970 پا بر جا بود.

دانشجویان در پی روشنگری و راهی برای رویارویی با تغییرات و مسائلی بودند که جامعه درگیر آن بود. بسیاری از این دانشجویان تبدیل به نیروهای اصلی و جزئی جامعه‌شناسی شدند، نیروهایی دارای اهداف شغلی برای تبدیل شدن به عاملان تغییر.

اما با شروع دهۀ 1960 و در طول دهۀ 1970 تا دهۀ 1980 ایالات متحد آمریکا آغاز به تجربۀ زنجیره‌ای از تحولات اجتماعی کرد و ساختار اجتماعیِ جامعۀ آمریکایی به طور چشمگیری تغییر یافت. جنگ ویتنام، اعتراضات ضد جنگ، به چالش کشیدن نظم موجود از سوی دانشجویان که گاه شامل اقدامات تروریستی می‌شد، شورش‌های نژادی، جنبش حقوق مدنی، یکپارچه‌سازی که شامل یکپارچه‌سازی مدارس در حمل و نقل دانش‌آموزان از محله‌های مختلف، مهاجرت سفید به حومۀ شهر و مسائل در حال رشد مرکز شهر، جنبش فمینیستی، تغییرات در رفتار جنسی ملقب به انقلاب جنسی، بالارفتن نرخ طلاق و افزایش تک والدی، کاهش مشاغل کارخانه‌ای و ظهور طبقۀ کم‌درآمد کارگران بی‌خانمان، انفجار تکنولوژی کامپیوتر و ایجاد اختلال در رتبه‌بندی طبقۀ یقه‌سفیدی که اسیر کوچک‌سازی شده بودند، نمایش بیشتر سکس و خشونت در رسانه‌های جمعی، امواج مهاجران غیراروپایی و مهاجرت غیرقانونی، مسائل سوء مصرف مواد مخدر و افزایش آگاهی از جرایم خشونت‌آمیز در شهرها از جملۀ این تحولات بودند.

مادامی‌که این نیروهای اجتماعی فرهنگ آمریکایی را در اواخر دهۀ 1960 در هم می‌کوبید و آهنگش در دهۀ 1970 شتاب می‌گرفت، نام‌نویسی دانشجویان در رشتۀ جامعه‌شناسی به طور چشمگیری افزایش یافت. دانشجویان در پی روشنگری و راهی برای رویارویی با تغییرات و مسائلی بودند که جامعه درگیر آن بود. بسیاری از این دانشجویان تبدیل به نیروهای اصلی و جزئی جامعه‌شناسی شدند، نیروهایی دارای اهداف شغلی برای تبدیل شدن به عاملان تغییر. آنها به دنبال مشاغل دانشگاهی نبودند و گاه در تجارت و به خصوص در مقام‌های حکومتی و خدمات اجتماعی مشغول می‌شدند. آنها می‌خواستند از راه اصلاحات اجتماعی، که به باور آنها می‌توانست کیفیت زندگی انسان‌ها را بهبود بخشد، سبب تغییرات اجتماعی بشوند. آنها دروازۀ «باغ مخفی جامعه‌شناسی» را گشودند.

نظر به اهداف حرفه‌ایِ شمار زیادی از دانشجویان رشته‌های جامعه‌شناسی در دهۀ 1970 و بی‌ثباتی وسیع اجتماعی در آن دوران، عجیب نیست که برخی از جامعه‌شناسان آکادمیک روی به کشف دوبارۀ «باغ مخفی جامعه‌شناسی» آوردند. علاقۀ نوشده به کاربرد کنشگرانۀ دانش جامعه‌شناختی رشد یافت، علاقه‌ای که در سال 1978رسماً منجر به تأسیس انجمن کنش جامعه‌شناسانه1 شد. گام مهم بعدی در احیای جامعه‌شناسیِ کنشگرانه ظهور جامعه‌شناسیِ کاربردی به‌مثابه برنامه‌ای آموزشی برای دانشجویان لیسانس در دانشکده‌های ایالات متحد آمریکا در دهۀ 1980 بود. بی‌تردید بخشی از اعتبار توسعۀ جامعه‌شناسی آمریکایی بایست به نسل جدیدی از جامعه‌شناسان داده شود که در دلِ طوفان‌های شعله‌ور اجتماعی در سراسر جامعۀ آمریکایی در دهۀ 1970 باسواد شدند و رشد کردند. در ضمن، در دهۀ 1980، زمانی که برنامۀ آموزشی جامعه‌شناسی کاربردی برای رشته‌های جامعه‌شناسی در دانشگاه ایالتی تگزاس جنوب غربی عملی شد، برای نخستین بار در نوع خود در تگزاس صورت گرفت.

امروز (اواخر قرن بیستم) با اطمینان می‌توان گفت باغ جامعه‌شناختی دیگر مخفی نیست و از نو گشوده و باشکوه شده است. اصلاح‌طلبان، کنشگران، سویۀ انتقادی اجتماعیِ جامعه‌شناسی و سویۀ علمی آن بارِ دیگر به رسمیت شناخته شدند. اما پایان‌ِ کناره‌گیریِ خودخواسته از اجتماع به این معنا نیست که تحقیقات جامعه‌شناسانه و گزارش‌ِ یافته‌های آن نسبت به گذشته از اهمیّت کمتری برخوردارند. برعکس، به این معناست که تلاش‌های اصلاح اجتماعی و برنامه‌ریزی اجتماعی بر مبنای بهترین دانش عینی(ابژکتیو) موجود، بیش از هر زمان دیگری متعهد است.

باری، تمام اینها برای شما، در مقام دست‌اندرکارانِ جامعه‌شناسی، چه معنایی دارد؟ اول، به گمان من اکنون زمان خوبی برای سخت کار کردن در باغ جامعه‌شناختی است. بابت خواستِ ساخت جهانی بهتر که در آن زندگی بر بهترین دانش عینی(ابژکتیو) موجود بنا شده باشد و برای نمودهای هیچ‌یک از دیگر اهداف سنتیِ جامعه‌شناسی آمریکایی نیازی به شرمندگی و عذرخواهی نیست. دوم، لازم نیست انقلابیِ متعصب یا فعال اجتماعیِ تمام‌وقت باشید تا بتوانید از دانش جامعه‌شناختی استفادۀ عملی بکنید، تغییر اجتماعی ایجاد کنید و قدری پیشرفت اجتماعی داشته باشید.

می‌توانید کارمندی تجاری باشید که تلاش می‌کند کارش را نه‌فقط کارآمدتر بلکه نسبت به نیازهای بشریِ هم‌قطارانش مسئولانه‌تر سازد.

می‌توانید کارمندی در سازمان خدمات اجتماعی عمومی یا خصوصی باشید که سعی دارد تغییراتی ایجاد کند تا منجر به بهبودی و توان‌بخشی به مشتریان‌تان شود.

می‌توانید محققی اجتماعی در سازمانی باشید که به بهترساختن برخی از جنبه‌های اجتماعی زندگی افراد اختصاص یافته است.

می‌توانید عضو شواری شهر یا عضو هیئت مدیرۀ مدرسه یا سایر انجمن‌های عمومی باشید که برای تعیین و اجرای سیاست‌گذاری‌ها در راستای بهبود کیفیت زندگی در جامعه‌تان از دانش عینی(ابژکتیو) استفاده می‌کنید نه از تعصبات و شایعات و شنیده‌ها.

می‌توانید معلمی باشید که تلاش می‌کند با ارائۀ دانش جامعه‌شناختی به دانش‌آموزان، دربارۀ چندگانگی‌ِفرهنگی و سازمان اجتماعی، بردباری و حس مسئولیت‌پذیری اجتماعی را در میان آنان بالا ببرید.

می‌توانید از تربیتِ جامعه‌شناختی خود در مقام کارمند داوطلبی در سازمانی استفاده کنید که کارش بهبود برخی از بخش‌های جامعۀ محلی شما است.

می‌توانید شهروندی باشید، صاحبِ هر شغلی، که دغدغۀ بهترساختن کیفیت زندگی در جامعه‌ و منطقه و کشورتان را دارید و یا کسی باشید که سعی دارد نه فقط در مقام واکنش به پروپاگاندای سیاسی بلکه بر مبنای بهترین اطلاعات ابژکتیو موجود به هر مقام و منصبی یا هر پیشنهادی روی کاغذ رأی بدهید. هر چه نباشد، آیا این درس اصلی دانش‌آموختۀ رشتۀ پژوهش اجتماعی نیست؟

در مجموع، ما نیز همانند کودکان در داستان «باغ مخفی» می‌توانیم معنا و هدف زندگی را در تلاش برای بهبود کیفیت شرایطی که در آن قرار داریم پیدا کنیم و با این کار می‌توانیم نه فقط زندگی خودمان را بلکه زندگی‌های آنانی که در گروه‌های اجتماعی ما سهیم هستند را غنی سازیم.

پی‌نوشت‌ها:

1. Sociological Practice Association

2. نسخۀ انگلیسی این مطلب در وب‌سایت DigitalCommons قابل دسترس است.

 

درباره نویسنده

یک دیدگاه بگذارید

گاه‌شمار

مرداد ۱۳۹۸
ش ی د س چ پ ج
« تیر   شهریور »
 1234
567891011
12131415161718
19202122232425
262728293031